یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن شمس الدین بن امام المهدی احمدبن یحیی حسنی علوی (شرف الدین )،امام متوکل علی اﷲ از ائمه ٔ زیدیه ٔ یمن و از فقیهان و گویندگان آنان بود. پس از وفات پدر به سال 943 هَ. ق . در جبال صنعا به او بیعت کردند. با ترکان وقایعی دارد و قبیله های بیشماری از او پیروی کردند. میان او و پسرش محمدبن یحیی اختلاف بروز کرد، ولی بعد توافق کردند که پدر به امر امامت و پسر به کشورداری بپردازد. او در کوکبان مستقر گشت و سپس به طفیر حجة منتقل شد و در آنجا بینایی خود را از دست داد و به سال 965 هَ . ق . درگذشت . از آثار اوست : 1- الاثمار. 2- الازهار. 3- الرسالة الصادعة. 4- الجوابات والرسائل . تولد یحیی به سال 877 هَ . ق . بود. (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن قاسم بن ادریس ، ملقب به عدام ، از ادریسیان مراکش بود. در حدود سال 265 هَ . ق . پس از علی بن عمربن ادریس در ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن قاسم بن عمروبن علی بن خالد علوی یمانی صنعانی ، ملقب به عمادالدین و معروف به فاضل یمنی و فاضل علوی ، مفسر...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن قاسم بن مفرج بن ورع ثعلبی (یا تغلبی ) تکریتی ، مکنی به ابوزکریا، دانشمند و ادیب و فقیه شافعی بود. وی به سا...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن کامل بن طلیحة خدری ، مکنی به ابوعلی ، از اباضیه و او در اول از اصحاب بشر مریسی و از مرجئه بود سپس به اباضیه ...
یحیی . [ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن مبارک بن مغیرة عدوی ، مکنی به ابومحمد و معروف به یزیدی ، از ادبا و علمای نامی قرن دوم هجری عرب بود. رجوع ب...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محسن بن محفوظبن محمدبن یحیی ، از نسل هادی از امامان زیدیه در یمن بود. به سال 614 هَ . ق . در صعدةقیام کرد ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمد ارزنی ، مکنی به ابومحمد، در زبان عربی و حسن خط و سرعت نگارش استاد بود. هنگام عصر به سوی بازار کتابفروشی ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی شکر، مکنی به ابوالفتح و معروف به ابن ابی شکر و حکیم مغربی ، از مردم قرطبه ٔ اندلس و دانشمندنجوم ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن حمید حارثی مذحجی زیدی معروف به مقرائی (908 - 990 هَ . ق ). فقیه و دانشمند بود. او تألیفاتی د...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن صاعد، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن صاعد، از ادبای قرن سوم و چهارم هجری بود. او راست : تخریج احادیث...