یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعیدبن عبدالمنعم الحاجی داودی منانی ، مکنی به ابوزکریا، عارف و فقیه مغربی بود. خود و پدر و جدش در کوه «درن » در سرزمین سوس مغرب زاویه ای داشتند و آنان را پیروان بیشماری بود. به مراکش رفت و با ابن محلی به جنگ پرداخت و او را شکست داد و کاخ خلافت را متصرف شد و بعد به سوس برگشت و در حدود سال 1035 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْیا ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدان بن عبدالواحد. رجوع به ابن اللبودی (صاحب نجم الدین ابوزکریا یحیی ...) شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عطاربن صالح بن محمدبن عبداﷲبن شعبان عنبری ، مکنی به ابوزکریا،از مردم نیشابور. مردی ادیب و ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن قاسم بن محمدبن طباطبا علوی حسنی ، مکنی به ابوالمعمر و معروف به ابن طباطبا از علمای انساب و متکلمان ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن قیس بصری قواریری ، مکنی به ابوبشر، از محدثان بود و در ری و اصفهان به روایت حدیث پرداخت . او از ابی ع...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالرحمان الخطاب رعینی الاصل مکی ، فقیه مالکی زمان خوددر مکه بود (902 - 995 هَ . ق ) وی در ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ )ابن محمدبن محمدبن عبداﷲ شاوی ملیانی جزایری ، مکنی به ابوزکریا، از فقهای مالکی بود در ملیانة به سال 1030 به دنیا...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن محمدبن حسن بن خلدون . رجوع به ابن خلدون (ابویحیی ...) شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن هبیرةبن سعد، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عون الدین و متوفی به سال 555 هَ . ق . او راست : 1- الاجماع ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی حمیدالدین حسنی علوی طالبی ، امام المتوکل علی اﷲبن منصور باللّه ، از ملوک یمن ، از امامان زیدیه ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی ، مکنی به ابوزکریا و معروف به حیکان ، امام اهل حدیث و امام زاده ٔ آنان در نیشابور بود. به عراق ...