یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن علی بن حمود علوی حسنی ، از پادشاهان حمودیه است که پس از بنی امیه در اندلس به حکومت رسیدند. پس از مرگ پدرش به سال 408 هَ . ق . عمویش قاسم بن حمود به سلطنت رسید و او به مخالفت با عمو برخاست و پس از جنگ و کشتار و فتح و شکست ، حکومت مالقه وشریش و مریة و سبتة بدو تعلق یافت . در جنگ با ابن عباد بر سر فتح اشبیلیة بر زمین خورد و سرش را از تن جدا کردند و به ابن عباد فرستادند و تا سقوط آل عباد سراو نگه داشته شده بود. پس از سقوط دولت مذکور یکی از نواده هایش سر او را گرفت و دفن کرد. تولد وی به سال 385 و مرگ او در 427 هَ . ق . بود. (از اعلام زرکلی ). سومین از امرای بنی حمود در مالقه (از 412 تا 413 هَ . ق . و از 416 تا 427 هَ . ق ). (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
یحیی خان . [ ی َح ْ یا] (اِخ ) حکاری نام رئیس عشایر حکاری . در سال 1026 هَ . ق . شاه عباس لشکری به سرداری قرچقای خان تا ارزنةالروم فرستاد. ع...
«تپه یحیی» محوطه ای باستان شناختی است که در دره سقون واقع در استان کرمان، در 220 کیلومتری جنوب شهر کرمان و 130 کیلومتری شمال تنگه هرمز قرار دارد. این ...
امیر یحیی . [ اَ یَح ْ یا ] (اِخ ) یحیی بن ادریس بن علی بن حمود. از خلفای دولت حمودی اندلس بود. بعد از وفات پدرش (431 هَ .ق .) با وی بیعت ش...
شاه یحیی . [ ی َ یا ] (اِخ ) از سلاطین سلسله ٔ آل مظفر. رجوع به شاه نصرةالدین یحیی شود.
صاری یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) حافظ فخرالدین بن عثمان . وی از خطاطان مشهور و از محله ٔ طوپخانه ٔ استانبول است . قریب 15 جلد قرآن کریم نوشته ...
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از مزارع سبزوار است . (از مطلع الشمس ج 2 ص 17).
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از قرای بلوک نیشابور است . (از مطلع الشمس ج 3 ص 61).
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) صاحب تاریخ قم ذیل نامهای دیه های قاسان دیهی به نام مزرعه ٔ یحیی آباد و دیه دیگری به نام یحیی آباد و یقال...
یحیی آباد. [ی َح ْ یا ] (اِخ ) از دیه های وره . (تاریخ قم ص 138).
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از دیه های طسوج و ناحیه ٔ رودآبان در قم . (تاریخ قم ص 113).