یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عمربن یحیی بن حسین بن زیدبن علی بن حسین السبط، مکنی و معروف به ابوالحسین الطالبی به سال 235 هَ . ق . در دوره ٔ متوکل عباسی خروج کرد و با گروهی به نواحی خراسان روی آورد. عبداﷲبن طاهر او را گرفت و به بغداد فرستاد. متوکل دستور داد او را زدند و زندانی ساختند، ولی بعد آزادش کرد. پس از مدتی اقامت در بغداد با جمعی از اعراب به کوفه روی آورد و شب هنگام وارد شهر شد و زندان را گشود و همه ٔ زندانیان را آزاد ساخت و مردم را به سوی «رضی » از آل محمددعوت کرد. مردم با او بیعت کردند و نماینده ٔ خلیفه را از کوفه راند و بدان شهر مسلط شد. به فلوجه لشکر کشید. گروهی از لشکریان دولتی بر او حمله کردند و جنگ درگرفت و یحیی غالب شد و کارش بالا گرفت . مردم بغداد از عموم طبقات که به تشیع و اهل بیت گرایشی داشتنداو را دوست می داشتند. لشکری دیگر به امر محمدبن عبداﷲبن طاهر بدو روی آورد و در شاهی در نزدیکی کوفه دولشکر به جنگ پرداخت . یحیی شکست خورد و کشته شد (سال 250 هَ . ق ) و سرش را به المستعین خلیفه فرستادند. او سخت شجاع و نیکخو بود و گروهی از شعرا از جمله ابن الرومی در قتل او مرثیه سرودند. (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن آدم بن سلیمان اموی ، مکنی به ابوذکریه ، از ثقات اهل حدیث و از مردم کوفه بود و به سال 203 هَ . ق . در فم ا...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابی زید لواتی مرسی ، مکنی به ابوالحسن و معروف به ابن البیاز، شیخ اندلس در قراآت بود. به سال 40...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی جحاف حبوری حسنی ، معروف به جحاف ، از مردم حبور یمن و شاعر و نویسنده بود و به سال 117 هَ . ق...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عمک ، ادیب و شاعر و فقیه و نحوی بود و شعر نیکو می گفت . آثار او بهترین کتب تحقیقی و پژوهشی مردم یم...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن احمدبن ابی المجد ابراهیم خالدی شبذی ابیوردی علامه ، ازمردم شبذ از دیه های ابیورد بود. (یاد...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن مزین ، مکنی به ابوزکریا، عالم حدیث و رجال و از مردم قرطبة بود. او راست : 1- تفسیر الموطاء. 2- المست...
یحیی .[ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن یحیی جحافی حبوری ،ملقب به عمادالدین و معروف به جحافی ، فقیه زیدی یمانی ، ادیب و شاعر بود و در عه...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم . عبدالسلام زنجانی ملقب به امام معظم . وی شرحی بر «فی التصریف » ابراهیم بن عبدالوهاب زنجانی نگاشته ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ](اِخ ) ابن ابی الخیربن سالم عمرانی یمنی شافعی ، مکنی به ابوزکریا، از دانشمندان بود. از اوست : 1- زوائد فی فروع الشافعیه ....
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی السعادات سعداﷲبن حسین بن محمد، مکنی به ابوالفتوح و معروف به تکریتی ، از مردم تکریت و فقیه شافعی بود. ...