یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عیسی کرکی زندیق ملحد از کرک (از خاور اردن ) بود. در مصر تحصیل فقه کرد و به شهر خود برگشت و نوشته هایی منتشر کرد که او را به زندقه منسوب کردند. امیر حمدان حاکم عجلون دستور داد او را 500 تازیانه زدند. سپس به دمشق رفت و رساله ای از ترهات خود را به شهاب عیثاوی عرضه کرد تا تقریظی بر آن بنویسد. در مسجد جامع اموی نشست و برای مردم حدیث گفت . او گمان می کرد که به آسمان عروج کرده و خدا را دیده است ! او را گرفتند و به بیمارستان روانه ساختند. قاضی القضاة او را شبانه پیش خود آورد و رساله ای از انشاء او که در لعن تقی الدین حصنی و دشنام پیشوایان دین و انکار خدا و دیگر دعاوی باطل بود بدو نشان داد و وی آنها را از آن خود دانست دوباره به زندانش بردند ولی دعوی او در میان مردم و برخی از سران لشکر شایع شد ناچار از ترس فتنه مجلسی با حضور مفتی و رئیس الاطباء و گروهی از دانشمندان تشکیل دادند و او را با زنجیری حاضرساختند. وی به دعاوی خود اعتراف کرد و آن جماعت به کشتن وی رأی دادند و والی آن را تأیید نمود و او را گردن زدند. (سال 1018 هَ . ق ). (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حریش ، مکنی به ابوعبداﷲ، شیخ و محدث و ثقة بود و به سال 295 یا 296 هَ . ق . درگذشت . از احمدبن مقدام ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب ، از بزرگان طالبیان در روزگار موسی الهادی و هارون الرشید بود. امام جعفر...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعیدبن عبدالمنعم الحاجی داودی منانی ، مکنی به ابوزکریا، عارف و فقیه مغربی بود. خود و پدر و جدش در ک...
یحیی . [ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالملک معروف به واسطی ، فقیه شافعی عراق در روزگار خود بود. به سال 662 هَ . ق . در واسط به دنیا آمد...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن ولید عنبری ذارع ، مکنی به ابوزکریا، فقیه و محدث بود و به سال 310 هَ . ق . درگذشت . از عبداﷲبن...
یحیی . [ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالمعطی بن عبدالنور زواوی . رجوع به ابن معطی (زین الدین ابوالحسین یحیی ...) شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالواحدبن ابی حفص هنتانی حفصی ، مکنی به ابوزکریا، نخستین پادشاه از ملوک دولت حفصیة در تونس است که به اس...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالوهاب بن ابی عبداﷲ محمدبن اسحاق بن ... چهار بخت بن فیروزان اصفهانی ، از خاندان بنومنده و از دانشمندان و مو...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عدی بن حمیدبن زکریا، مکنی به ابوزکریا، مترجم کتب ارسطو و دانشمندان دیگر به عربی و معاصر ابن ندیم بود. رجوع ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عروةبن زبیربن عوام اسلامی ، مکنی به ابوعروة، از سرشناسان مدینه و دانشمند و عالم علم انساب بود. روایات کمی ن...