یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن معین بن عون بن زیادبن بسطام بن عبدالرحمان مری بغدادی ، حافظ حدیث مشهور، مکنی به ابوزکریا، عالم و حافظ حدیث و متفنن بود و بیش از صدوسی صندوق کتاب ازاو برجای ماند. یحیی صاحب جرح و تعدیل است و بزرگان ائمه چون ابوعبداﷲ محمدبن اسماعیل بخاری و ابوالحسین مسلم بن حجاج قشیری و ابوداود سجستانی و حفاظ دیگر از وی حدیث روایت کنند. یحیی را با امام احمدبن حنبل صحبت و الفت و شرکت در اشتغال به علوم حدیث مشهور است و او و ابوخیثمه از وی روایت کنند و این دو از اقران امام احمد هستند. او را وارث و حافظ و صاحب علم همه ٔ علمای بزرگ بصره و کوفه و حجاز و شام خوانده اند. احمدبن حنبل گفت : حدیثی که یحیی بن معین صحه نگذاردحدیث نیست و می گفت اینجا مردی است که خدا او را برای آشکار ساختن دروغ دروغگویان آفریده است . در آخرین حج که از مدینه خارج شد شب به خواب دید که هاتفی وی را می گوید: «ای ابوزکریا آیا از همسایگی من رو برمی گردانی ؟» چون بامداد شد رفقای خود را گفت بروید که من به مدینه بازمی گردم . آنان برفتند و یحیی به مدینه بازگشت و سه روز بماند پس از 77 و به قولی 75 سال زندگی به سال 233 هَ . ق . درگذشت . والی مدینه بر او نماز گذاشت و در بقیع به خاکش سپردند و اشعار و خطابه های بسیار در رثاء و مقام وی ایراد کردند. (از وفیات الاعیان ج 2 صص 355 - 356). وی از ائمه ٔ حدیث و مورخان رجال آن بود. ذهبی او را سید الحفاظ خوانده و عسقلانی او را امام جرح و تعدیل گفته و ابن حنبل گفته : داناترین ما در علم رجال است . و او خود گفته است : هزار هزار حدیث به دست خود نوشتم . او راست : 1- التاریخ والملل . 2- معرفة الرجال . اصل وی از سرخس بود ولی خود در دیه نقیا در نزدیکی انبار به سال 158 هَ . ق . به دنیا آمد. ثروتی هنگفت از پدر به ارث برد و همه را در گردآوری حدیث خرج کرد. در مدینه زندگی کرد و در مدینه به سال 233 هَ . ق . در سفر حج درگذشت . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به الموشح ص 359 و البیان و التبیین ج 1 ص 121 و 283 و تاریخ گزیده ص 800 و فهرست تاریخ الخلفا و تاریخ ابن خلکان ج 2 ص 355 و قاموس الاعلام ترکی شود.
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل بن عبدالرحمان بن مجید فهری ، مکنی به ابوبکر، شاعر مغرب در روزگار خود بود. تولد یحیی به سال 535 هَ ....
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل بن یونس معروف به جلیل از فضلا و گویندگان موصل بود. سراج الملوک و منهاج السلوک از اوست ، اما پیش ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالحمیدبن عبدالرحمان حمانی کوفی ، مکنی به ابوزکریا، نخستین کسی است که در کوفه مسند تألیف کرد. اواز حافظ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن احمد مدنی معروف به جامی ، ادیب و گوینده ٔ کثیرالشعرو از مردم مدینه بود. تولد یحیی به سال 1148 ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن بقی اندلسی قرطبی ، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن بقی ، از شاعران نامدارقرطبة و در موشحات نغز و...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن عبدالمنعم ، مکنی به ابوزکریا، در اصل صقلی ولی پدرش ایرانی و خودش متولد دمشق بود و در آنجا درگ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمد عقیلی زرمانی عجیسی از نحویان و فقهای مذهب مالکی بود. در میان قبیله ٔ بربر در مغرب به سال...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان جعفری طیاری بغدادی معروف به ابن النور و ابن الحکیم از استادان موسیقی و خط و حدیث و ادب و شعر ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالعظیم بن یحیی بن محمد، مکنی به ابوالحسین و معروف به جزار و ملقب به جمال الدین ، شاعر خوش طبع مصری بود. ب...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداللطیف قزوینی ، ملقب به علاءالدین ، از مؤلفان و مورخان دوره صفوی بود. او راست : 1- لُب ّالتواریخ . 2- شرح ...