یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نزاربن سعید منبجی حافظ، ابوسعید عبدالکریم بن سمعانی در کتاب «الذیل علی تاریخ الخطیب المختص ببغداد» مینویسد: «او شعری دلپذیر و بی تکلف دارد و ابیاتی از اشعار خود را برای من نوشت و از خود او نیز اشعاری شنیدم . از سال تولدش پرسیدم . گفت : به سال 486 هَ . ق . در منبج به دنیاآمده ام . ابوسعید سمعانی ابیاتی از او ذکر می کند و گوید جز اینها یحیی نظمی ملیح و سرشار از معانی لطیف دارد. و علاوه بر قصاید، قطعات دلنشین از او بجای است . وی به سال 554 هَ . ق . در بغداد درگذشت . (از ابن خلکان ج 2 ص 401). و رجوع به معجم الادباء ج 7 ص 293 شود.
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی الصفا (ابن ) احمد، معروف به ابن محاسن ، از مردم دمشق و خود ادیب بود. او راست : 1- المنازل المحاسنیة فی رحل...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی الفرج سعیدبن ابوالقاسم هبةاﷲ... شیبانی کاتب و نویسنده واسطی الاصل ، از دانشمندان علم حساب و فقه و کلام...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی بکربن محمدبن یحیی عامری حرضی ، مورخ و عالم به مفردات طب و محدث و شیخ یمن در عصر خود بود. به سال 816 ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی بکر محمد برمکی صدیق جابر ملقب به حکیم . او راست : 1- سراج الظلمة والرحمة لهذه الامة. 2- الخواص الکبیر. (یا...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ )ابن ابی بکر ورجلانی ، از مردم ورجلان (میان افریقیه و سرزمین جرید) مورخ بود و به سال 471 هَ . ق . درگذشت .او راست :...
یحیی . [ ی َح ْیا ] (اِخ ) ابن ابی حفصة. شاعری مقل به روزگار عبدالملک بن مروان و اشعار او نزدیک بیست ورقه و او یکی ازخاندان بنومروان بن اب...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی حکیم حلاجی ازپزشکان مخصوص معتضد خلیفه بود. رجوع به حلاجی شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی علی منصوربن جراح مصری ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به تاج الدین و معروف به ابن الجراح ، از ادبا و فضلا و ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ابی کثیر صالح طائی یمامی ، مکنی به ابونصر، دانشمند روزگار خود دریمامه و از ثقات اهل حدیث بود. ده سال در مدین...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ )ابن ابی منصور فارسی ، مکنی به ابوعلی ، زبده ٔ آل منجم بود که از آنان دانشمندانی در ادب و نجوم و کلام برخاسته اند....