یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن بکیربن عبدالرحمان تمیمی حنظلی نیشابوری ، مکنی به ابوزکریا، در حدیث و پرهیزگاری مشهور و ثقه و از بزرگان علم و دین و تقوی و یقین بود. راویان حدیث های او را به پنج طبقه تقسیم کرده اند. و ابن راهویه گفته است : «او مرد در حالی که امام جهان بود». یحیی به سال 142 متولد و در 226 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ). ابوبکر مروزی از قول ابوعبداﷲ احمدبن حنبل گوید: خراسان نظیر ابن مبارک و بعد از او مثل یحیی بن یحیی را ندیده است . ابوعلی حسن بن علی بن بندار زنجانی گوید: روزی قلم یحیی در مجلس مالک شکست و مأمون قلم یا قلمدان زرین به او تعارف کرد، ولی یحیی از قبول آن تن زد. مأمون نام او را پرسید. یحیی نام خود را گفت . مأمون گفت : مرا می شناسی ؟ یحیی گفت : آری ، تو مأمون پسر امیرالمؤمنین خلیفه هستی . مأمون نام او را و امتناعش را از گرفتن قلم زرین در پشت کتاب نوشت و وقتی که به خلافت رسید بوسیله ٔ نماینده اش حکم قضاوت نیشابور را برای یحیی فرستاد. یحیی نپذیرفت و گفت در سن جوانی قلم زرین از تو نپذیرفتم ، اکنون در دوران پیری قضاوت را بپذیرم ! یحیی از مالک و لیث بن سعد و جز آن دو روایت کرد و به سال 226 هَ . ق . درگذشت . (از صفة الصفوة ج 4 ص 95). و رجوع به تاریخ الخلفاء ص 226 و 237 و تاریخ گزیده ص 800 و تاریخ بیهقی ص 126 و 141 و 142 شود.
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
یحیی خان . [ ی َح ْ یا] (اِخ ) حکاری نام رئیس عشایر حکاری . در سال 1026 هَ . ق . شاه عباس لشکری به سرداری قرچقای خان تا ارزنةالروم فرستاد. ع...
«تپه یحیی» محوطه ای باستان شناختی است که در دره سقون واقع در استان کرمان، در 220 کیلومتری جنوب شهر کرمان و 130 کیلومتری شمال تنگه هرمز قرار دارد. این ...
امیر یحیی . [ اَ یَح ْ یا ] (اِخ ) یحیی بن ادریس بن علی بن حمود. از خلفای دولت حمودی اندلس بود. بعد از وفات پدرش (431 هَ .ق .) با وی بیعت ش...
شاه یحیی . [ ی َ یا ] (اِخ ) از سلاطین سلسله ٔ آل مظفر. رجوع به شاه نصرةالدین یحیی شود.
صاری یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) حافظ فخرالدین بن عثمان . وی از خطاطان مشهور و از محله ٔ طوپخانه ٔ استانبول است . قریب 15 جلد قرآن کریم نوشته ...
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از مزارع سبزوار است . (از مطلع الشمس ج 2 ص 17).
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از قرای بلوک نیشابور است . (از مطلع الشمس ج 3 ص 61).
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) صاحب تاریخ قم ذیل نامهای دیه های قاسان دیهی به نام مزرعه ٔ یحیی آباد و دیه دیگری به نام یحیی آباد و یقال...
یحیی آباد. [ی َح ْ یا ] (اِخ ) از دیه های وره . (تاریخ قم ص 138).
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از دیه های طسوج و ناحیه ٔ رودآبان در قم . (تاریخ قم ص 113).