یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن یوسف بن عبدالرحمان تاذفی حنبلی ، مکنی به ابوالمکارم و ملقب به نظام الدین و معروف به سبط ابن الشحنه قاضی ، اشعار کمی از او باقی است . در حلب به سال 871 به دنیاآمد و در آن شهر و دمشق تحصیل فقه کرد و در حلب به نیابت پدرش به قضای حنبلی ها رسید و پس از مرگ پدر به سال 900 آن مقام را احراز کرد. در سال 922 هَ . ق . که ترکان عثمانی حلب را گرفتند به دمشق و از آنجا به مصر رفت و در آنجا نیابت قضای حنبلی ها را برعهده گرفت و به سال 959 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسین بن امام مؤید باللّه محمدبن قاسم بن محمد شهاری فقیه زیدی ، پزشک و از والیان بود و به منصب والیگری صن...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم بن ابراهیم حسنی علوی رسی امام زیدی ، مردی فقیه و دانشمند و معروف و ملقب به الهادی الی الحق...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسین بن هارون علوی طالبی ، مکنی به ابوطالب و معروف به الناطق بالحق ، از پیشوایان زیدیه بود و پس از برادرش...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسین علوی نیشابوری ، مکنی به ابومحمد، از بنی زیاده و مقدم بر ابن شهرآشوب می زیست و ابن شهرآشوب او را مردی زا...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حکم بکری جیانی معروف به غزال ، شاعر اندلسی . رجوع به غزال شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حکیم بن صفوان بن امیة جحمی . والی و از ثقات رجال حدیث و از مردم مکه بود. در قیام عبداﷲ زبیر از طرف یزیدبن ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حکیم مقومی (یا مقوم ) بصری ، مکنی به ابوسعید صاحب «المسند» از مردم بصره و از حافظان حدیث و از ثقات بود و به...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حمزةبن علی بن ابراهیم حسین علوی طالبی ، ملقب به المؤید باللّه ، از بزرگان امامان زیدیه و دانشمندان آنان ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حمزة خضرمی بتلهی ، مکنی به ابوعبدالرحمان ، از خضارمه ٔ شام و قاضی دمشق و محدث و از تابعان بود. او از زیدبن و...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حمیدةبن ظافربن عبداﷲ غسانی حلبی معروف به ابن ابی طی ، ادیب نامی و مورخ بزرگ شیعه بود. از اوست : 1- اخبار ...