اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یدکچی

نویسه گردانی: YDKCY
یدکچی . [ ی َ دَ ] (ص مرکب ) (از یدک + چی ، که پسوند نسبت و اتصاف است ). (یادداشت مؤلف ). آنکه اسب کتل در جلو پادشاه و جز آن می کشد. یدک کش . || آنکه اسب را تیمار می کند. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.