یزید
نویسه گردانی:
YZYD
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زریع بصری عیشی ، مکنی به ابومعاویه ، در عصر خود محدث بصره بود. احمدبن حنبل و ابن سعد او را ستوده و از ثقات شمرده اند. پدریزید والی اُبُلَّه بود. تولد او به سال 101 و وفاتش به سال 182 هَ . ق . اتفاق افتاد. (از اعلام زرکلی ). و رجوع به تاریخ الخلفاء ص 7 و 190 و صفة الصفوة ج 3 ص 276 و الموشح ص 133 و 135 و المصاحف ص 98 و 151 شود.
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ربیعة. رجوع به یزیدبن زیادبن ربیعة شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن رومان اسدی ، یکی از قراء که نافع قرائت را از او اخذ کرد. (نفائس الفنون ). یزیدبن رومان قاری ، مکنی به ابوروح ، تابع...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زمعةبن ابی جیش الاسود اسدی قرشی ، از صحابه و یکی از کسانی بود که ریاست قبیله ٔ قریش در دوران جاهلی بدانان ختم ش...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زیادبن ربیعه حمیری ، مکنی به ابوعثمان و ملقب به مفرغ ومعروف به ابن مفرغ ، شاعر غزلسرا و هجوگوی چیره دستی بود و ن...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن سلمةبن سمرة. رجوع به یزید (ابن طثریه ...) شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ )ابن سوید ازدی مصری ، مکنی به ابورجاء و مشهور به یزیدبن ابی حبیب ، در صدر اسلام مفتی اهل مصر بود. وی نخستین کسی است که...
یزید. [ی َ ] (اِخ ) ابن شجره ٔ رهاوی ، از فرمانروایان بزرگ ونامدار و شجاع دوران اموی و از یاران معاویه بود. معاویه او را به سرکردگی سه هزا...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن صقلاب . رجوع به یزیدبن محمدبن صقلاب ... شود.
یزید. [ ی َ ](اِخ ) ابن ضبة. رجوع به یزیدبن مقسم ثقفی ... شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن طثریةبن سلمه ، مکنی به ابوالمکشوح ، از مشاهیر شعرای عرب و اشعارش در حماسه و اغانی مذکور است .ابوالفرج اصفهانی دیوا...