یزید
نویسه گردانی:
YZYD
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن معاویةبن مروان بن عبدالملک ، معروف به یزید مروانی ، از امرای نامی عهد بنی امیه بود. در هنگام قیام بنی عباس در شام اقامت داشت . عبداﷲبن علی بن عبداﷲبن عباس او رااسیر کرد و با عبدالجباربن یزیدبن عبدالملک به حضورابی عباس (سفاح ) به عراق فرستاد. سفاح آن دو را به سال 132 هَ . ق . در حیره به دار آویخت و کشت . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به تاریخ الخلفا ص 139 و 130 شود.
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از اجداد سلسله ٔ شروانشاهان است که محمود پسر او در سنه ٔ 332 شروانشاه بوده و مؤلف مروج الذهب مسعودی معاصر با ...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابان رقاشی ، مکنی به ابوعمرو. تابعی است . (یادداشت مؤلف ). یزید از زهاد بود. هشام از ثابت بنانی روایت کند که «هیچ...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد شیبانی ، ادیب بود و در قیروان بزرگ شد و به خدمت المعزلدین اﷲ فاطمی پرداخت . از اوست : تلقیح العقول ...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی انیسه . رئیس یزیدیه ، فرقه ای از خوارج . (از مفاتیح ). رجوع به یزیدبن انیسة و یزیدی و یزیدیه شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ )ابن ابی حبیب . رجوع به یزیدبن سوید ازدی مصری شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی حکیم ، مکنی به ابوخالد، تابعی است . (یادداشت مؤلف ). راوی کتاب جامع الکبیر سفیان ثوری است . (ابن الندیم ).
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی خالد لخمی . رجوع به یزیدبن عبداﷲبن خالد لخمی شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی زیاد کوفی ، مکنی به ابوعبداﷲ، تابعی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به عقدالفرید ج 8 ص 82 و عیون الاخبار ج 1 ص 43 و 1...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی سفیان قرشی اموی ، مکنی به ابوخالد، از صحابه بود چون بهترین فرد سفیانیان بود به یزیدالخیر معروف گردید. از مادر ا...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی مالک دمشقی ، مکنی به ابومالک ، محدث است و تمام بن نجیح از او روایت کند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به سیرة عمرب...