یزید
نویسه گردانی:
YZYD
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبداﷲ، مکنی به ابوخالد، از اولاد ذوالجناح حمیری از امرای عباسیان و دایی مهدی عباسی بود. در عهد منصور عباسی نخست والی بصره (سال 152 هَ . ق .)و بعد والی یمن شد (154). و در سال 159 معزول گردید. در سال 161 مهدی او را والی سواد کوفه کرد. یزید به سال 165 هَ . ق . در بصره درگذشت . بشاربن برد در هجو او شعری بلند دارد. از اعقاب او گروهی ماندند که به نام یزیدیه معروفند. و نیز یحیی بن مبارک عدوی یزیدبه سبب تعلیم و تربیت فرزندان یزید بدو منسوب است . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 228 و الوزراء والکتاب ص 106 و الموشح ص 262 و تاریخ سیستان ص 141 و 142 و البیان والتبیین ج 2 ص 190 و یزیدیه شود.
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ربیعة. رجوع به یزیدبن زیادبن ربیعة شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن رومان اسدی ، یکی از قراء که نافع قرائت را از او اخذ کرد. (نفائس الفنون ). یزیدبن رومان قاری ، مکنی به ابوروح ، تابع...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زریع بصری عیشی ، مکنی به ابومعاویه ، در عصر خود محدث بصره بود. احمدبن حنبل و ابن سعد او را ستوده و از ثقات شمرده اند...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زمعةبن ابی جیش الاسود اسدی قرشی ، از صحابه و یکی از کسانی بود که ریاست قبیله ٔ قریش در دوران جاهلی بدانان ختم ش...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زیادبن ربیعه حمیری ، مکنی به ابوعثمان و ملقب به مفرغ ومعروف به ابن مفرغ ، شاعر غزلسرا و هجوگوی چیره دستی بود و ن...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن سلمةبن سمرة. رجوع به یزید (ابن طثریه ...) شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ )ابن سوید ازدی مصری ، مکنی به ابورجاء و مشهور به یزیدبن ابی حبیب ، در صدر اسلام مفتی اهل مصر بود. وی نخستین کسی است که...
یزید. [ی َ ] (اِخ ) ابن شجره ٔ رهاوی ، از فرمانروایان بزرگ ونامدار و شجاع دوران اموی و از یاران معاویه بود. معاویه او را به سرکردگی سه هزا...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن صقلاب . رجوع به یزیدبن محمدبن صقلاب ... شود.
یزید. [ ی َ ](اِخ ) ابن ضبة. رجوع به یزیدبن مقسم ثقفی ... شود.