گفتگو درباره واژه گزارش تخلف یغ نویسه گردانی: YḠ یغ. [ ی ُ ] (اِ) مخفف یوغ . (لغت فرس اسدی ). مخفف یوغ : تو را گردنت نیست بسته به یغوگرنی بر او راست باشد سپار. ۞ لبیبی (از لغت فرس اسدی ).و رجوع به یوغ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی یق یق . [ ی ُ ] (علامت اختصاری ) رمز یُقال ُ. رمز است در کتابت و در خواندن ، «یُقال ُ» خوانده شود. (یادداشت مؤلف ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود