اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ینال

نویسه گردانی: YNAL
ینال . [ ی َ ] (ترکی ، اِ) ولیعهد. نایب السلطنه . (یادداشت مؤلف ) : هر رئیسی از رؤسای ترک را اعم از سلاطین و دهقانان ینالی است . (مفاتیح ). و رجوع به ینالتکین شود. || لقبی از القاب امراء ترک (و جناس آوردن با نالیدن ، تقدیم یاء ینال را بر نون تأیید می کند). (یادداشت مؤلف ) :
کوه از غم بی باکی و طغیان تو نالد
بیهوده تو چون در غم طوغان و ینالی .

ناصرخسرو.


بر آزادگان کبر داری ولیکن
ینال و تکین را ینال و تکینی ۞ .

ناصرخسرو.


از بندگان حضرت شاهان سپر فکنده
قیصر کم از یماکش سنجر کم از ینالش .

خاقانی .


|| مجازاً، مُغُل . ترک . (یادداشت مؤلف ) :
زشت بُوَد بودن آزاده مرد ۞
بنده ٔ طوغان و عیال ینال .

ناصرخسرو.


هستم ز نسل ساسان نز تخمه ٔ تکین
هستم ز صلب کسری نز دوده ٔ ینال .

مجد همگر.


|| مجازاً، غلام ترک . غلام مغولی :
بر آزادگان کبر داری ولیکن
ینال و تکین را ینال و تکینی .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
ینال . [ ی َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است به حدود کردوان از ناحیت شروان [ به اران ] که خزینه و خواسته ٔ شروانشاه بدانجا بوده است . (از حدود ا...
ینال . [ ] (اِخ ) کنیزکی ازآن ِ مؤیدالملک ابوبکر نظام الملک وزیر که به گفته ٔ صاحب لباب الالباب : جمال او رشک بتان چین و فرخار بود و دل ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.