اجازه ویرایش برای همه اعضا

کند

نویسه گردانی: KND
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
کپه کند. [ ک ُ پ ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. سکنه 163 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات و توتون . ش...
چای کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در 27هزارگزی جنوب ماه نشان و 6هزارگزی راه مالرو عمومی ...
خدا کند. [ خ ُ ک ُ ن َ ] (جمله ٔ تمنی ) کاشکی . ۞ (یادداشت بخط مؤلف ). یالیت : خدا کند که فلان کار واقع شود. خدا کند که حسن از سفر سالم بیای...
راه کند. [ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 21هزارگزی جنوب درود، در کنار راه مالرو پیراوند به رازان . دهی ...
رضا کند. [ رِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش شهریار شهرستان تهران . سکنه 455 تن . آب آن از قنات و رود کرج . محصول آنجا غلات و سبزی و سیب زم...
شیم کند. [ ک َ ] (اِخ ) شهری به شمال شرقی تاشکند. (یادداشت مؤلف ).
قره کند. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) قراکند. رجوع به قراکند شود.
قره کند. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری مراغه و 9500 گزی شمال شوسه ٔ مر...
قره کند. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 28500 گزی جنوب خاوری مراغه و 12 هزارگزی جنوب باختری ...
قره کند. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 22 هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 30 هزارگزی...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۷ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.