اجازه ویرایش برای همه اعضا

ها

نویسه گردانی: HA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
غده ها. [ غ ُدْ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ غدة. غدد. رجوع به غدد شود: غده های تراوا، غده های تناسلی ، غده های جنسی ، غده های خدو، غده های فوق کلیوی ، غ...
کلخ ها. [ ک ُ ] (اِخ ) ساکنان ولایت کلخید که تابع شاهنشاهی داریوش بزرگ بوده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 692). و رجوع به کلخید وتاری...
ملس ها. [ م ُ ل ُ ] (اِخ ) ۞ مردمی بودند یونانی که در درون اپیر ۞ نزدیک دریاچه ٔ پئوم بونی یا ژانین سکنی گزیده بودند. (از ایران باستان ج...
ها زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) پیاپی و بسیار زدن . مکرر زدن . (یادداشت مؤلف ) : مردم دست به پشت او ها میزدند و او را می انداختند و او واپس می...
شَغَب : برانگیختن فتنه ، فتنه انگیزی ، شور و غوغا ، فتنه و آشوب (فرهنگ غمید)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
یونی ها. [ ی َ وَ ] (اِخ ) ۞ یونانیهای آسیای صغیر. (از ایران باستان ج 2 ص 1605). و رجوع به یونان و یون شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۳ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.