اجازه ویرایش برای همه اعضا

بندقه

نویسه گردانی: BNDQH
بندقة. [ ب َ دَ ق َ ] (ع مص ) گلوله ساختن چیزی را. || تیز نگریستن بسوی کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بندقه ای از گِل. گلوله ای (فندق شکل) از گِل. رجوع شود به «بندقة». توضیحات: در فرهنگ اسلامی استخاره ای وجود دارد بنام «استخاره بوسیلۀ بنادق»، که ...
بندقة. [ ب َ دَ ق َ ] (ع مص ) گلوله ساختن چیزی را. || تیز نگریستن بسوی کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
بندقة. [ ب ُ دُ ق َ ] (ع اِ) واحد بندق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گلوله ٔ خرد و سنگ مدور. (ناظم الاطباء). هر چیز مدور بزرگتر از نخود. ...
بندقة. [ب ُ دُ ق َ ] (اِخ ) ابن مطة. پدر قبیله ای است از یمن .(منتهی الارب ) (یادداشت بخط مؤلف ) (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.