تلان . [ ت َ ](اِ) تالان و تاراج و غارت و یغما. (ناظم الاطباء).
تلان . [ ت َ ] (ع ق ) اکنون . اصل آن ، الان است و «ت » را بر آن افزودند چنانکه در تحین . (منتهی الارب ). الان و اکنون . (ناظم الاطباء) (از اقرب...
تلان تین . [ ت ُ ت ِ ی َ ] (اِخ ) ۞ پادشاه قسمتی از ایلیریه و معاصر اسکندر. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1229-1230 شود.