مسنی
نویسه گردانی:
MSNY
مرز، برآمدگی، بلندی در مازندران هم امروزه، مرز را مسنی میگویند.
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابومحمد مثنی القطان شود.
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ](اِخ ) رجوع به ابومنازل مثنی بن مأوی العبدی شود.
مثنی .[ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابومنصور مثنی شود.
مثنی . [ م ُ ث َن ْنا ] (اِخ ) ابن اسد خیاط از مشایخ شیعه و روات فقه از ائمه . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن حارثه ٔ شیبانی . وی در دوره ٔ جاهلیت سیادت داشته و در عصر اسلام نیز از فرماندهان سپاه بود و قسمتی از سواد ...
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن عمران العائذی مردی شجاع بود و هنگامی که ضحاک بن قیس در عراق خروج کرد با وی بود، ضحاک او را فرمانروایی ...
حسن مثنی . [ ح َ س َ ن ِ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن حسن السبطبن علی ابی طالب . چون دومین حسن از اولاد علی بوده بدین لقب خوانده شده است ،...