سنگ خور. [ س َ خوَرْ / خُرْ ] (اِ مرکب ) سنگخوار : هر که در دنیا برآرد مسجدی از بهر حق باشد آن مسجد اگر چون آشیان سنگ خور.سوزنی (دیوان چ شاه ح...
سنگ در. [ س َ گ ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دهلیزخانه که در ولایت از سنگ میباشد. (آنندراج ) : بسنگ در کعبه ام ده قران وز آن پله ٔ طاعتم ...
سنگ دول . [ س َ ] (اِ مرکب ) گردباد. (آنندراج ). رجوع به سنگدوله شود.
== نام محله ای در شهر بروجن که تپه ای است در حاشیه شهر که قدما مردم سنگ قرمزی که آنجا بوده را مقدس می شمرده ودرزمان کسالت وسرما خوردگی آب بر روی آن می...
نوعی بازی محلی که با روی هم قراردادن هفت تکه سنک صاف انجام می شد.
سنگی است که از میان توده های خاک ، که در کوههای بزرگ باشد حاصل شود . و آن دونوع باشد : یکی ورق ورق بر روی یکدیگر . مثال آبگینه . و از آن تابهای حمام ...