تودیع. [ ت َ ] (ع مص ) بدرود کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)....
تودیع (وداع). همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آپرش ãpraŝ (سنسکریت: ãpraś) تودیع (سپردن). همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیسری (اوستایی)**...
تودیع کردن . [ ت َ تُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وداع کردن . بدرود کردن یکدیگر را : ای کف و دست و ساعدو بازوهمه تودیع یکدگر بکنید. سعدی (گلستان ).رج...
بدرود و آشنا کردن / جلسه تودیع و معارفه : جلسه ای برای عزل و نصب مدیران / قدردانی از مدیر قبلی معرفی مدیر جدید
همتای پارسی این واژه های عربی، این است: آپرش āpraŝ (سنسکریت: āpraś) و یکترناسین yaktarnāsin (کردی)***فانکو آدینات 09163657861