گون
نویسه گردانی:
GWN
(فارسی) بر وزن چون؛ به معنی حالت، وضعیت، شرایط حاکم بر فرد یا جسم. برابر با واژه State در زبان انگلیسی
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
سرمه گون . [ س ُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) سرمه صفت . سرمه آسا. || به رنگ سرمه . سرمه رنگ . سرمه ای .- طارم سرمه گون ؛ کنایه از آسمان : چه بین...
گون دوفار. [ گُن ْ دُ ] (اِخ ) ۞ یکی از پادشاهان نامی سیستان بوده است . و بنابر یک داستان هندی وی یکی از حواریون مسیح بوده است ، که در...
گون تیمور. [ ت َ ] (اِخ ) پنجمین از خانان قراقروم و از نوادگان اوکتای قاآن فرزند چنگیز و نسب او چنین است : گون تیمور فرزند البک ، فرزند أنگه ...
گون پایاق . [ گوم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. واقع در 65000گزی شمال خیاو و 5000گزی شوسه ٔ گرمی به اردبیل...
گون پاپاخ . [ گوم ْ ] (اِخ )ایلی است از ایلات اطراف مشکین آذربایجان . مرکب از دو هزار خانواده . ییلاق آنها سنبلاق است و به مغان قشلاق میکنن...
گون آبادی . (ص نسبی ) منسوب به گون آباد. گونابادی . گنابدی . جنابدی . رجوع به گنابادی شود.
یاقوت گون .(ص مرکب ) به رنگ یاقوت . سرخ . یاقوت رنگ : گاه برسان یکی یاقوت گون گوهر شودگه به کردار یکی بیجاده گون مجمر شود.فرخی .
۱-یعنی هر چی که همانند شهد و عسل خوشایند باشد۲-دارایِ خصویاتی مانند شیرین۳-شیرین رنگ(کامل رنگ،تمام رنگ)
نارنج گون . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) به رنگ نارنج . نارنجی رنگ . || به شکل نارنج . نارنجی شکل : چرخ نارنج گون چو بازیچه در کف هفت طفل جان شکر ا...
گون گنبد. [ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) بنا به روایت بیهقی یکی از محلات اصفهان بوده است . (تتمه ٔ صوان الحکمه ص 58 و 51).