اجازه ویرایش برای همه اعضا

ذیغ

نویسه گردانی: ḎYḠ
ذیغ. املاءِ نا صحیح «ضیق» و یا «زیق».
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ضیق . (ع ص ) ضد سعه . تنگ . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). || (اِ) شک در دل . شک که در دل گذرد (بفتح اول نیز آید). (منتهی ...
ضیق . [ ض َی ْ ی ِ ] (ع ص ) تنگ . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء).گویند: ضیق لیق ؛ اتباع . (مهذب الاسماء) : خانه ٔ گهواره و ضیق ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زیغ زیغ. (اِ صوت ) آواز در و یا دریچه ٔ تازه ساخته شده و هر چیز که مشابه آنها باشدچون آن را بگشایند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
تنگی وقت کم بود زمان محدودیت زمانی داشتن محدود بودن وقت وقت کافی نداشتن
زاغ و زیغ. [ غ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) زاغ و زوغ است و رجوع به زاق و زیق شود.
تنگی نفس ، به شماره افتادن نفس ، مراد لحاظات آخر عمر فرد است نفس های او به سختی انجام می شود
زاق و زیق . [ ق ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی طفلان کوچک ازدختر و پسر و کنیز و غلام . (برهان قاطع) (آنندراج ). || بمعنی شور و غوغا و آشوب هم...
بی زاغ و زیغ. [ غ ُ / زاغ ْ غ ُ ] (ترکیب عطفی ،ص مرکب ) در تداول عامه ، بی زاق و زوق . بی زاق و زیق . بی زاغ و زوغ . بی بچه و امثال آن . ...
بی زاق و زیق . [ ق ُ / زاق ْ ق ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به زاق و زیق ، زاغ و زوغ و زاغ و زیغ شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۵/۱۱/۰۵
1
3

اقا این کلمه های عربی دهن ما رو صاف کرده!‌ صد هزارتا شکل نوشتن داره چه مسخره بازی ایه اخه! این فرهنگستان ادب فارسی (که باید پارسی باشه) داره چه غلطی میکنه اون الاغهایی که داخل نشستن واسه چی پول میگرن احمق ها!


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.