اجازه ویرایش برای همه اعضا

توفیق

نویسه گردانی: MḤTAJ ʼLY TWFYQ ʼLY ʼLLH
توفیق: فراهم کردن زمینه ی کامیابی یا پایداری در برابر سختی ها و گذر از آنها با یاری کردن مادی و معنوی کسی از روی لطف برای خشنود کردن وی. همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی راداس rAdAs می باشد که در سنسکریت: rAdhas خوانده می شود و نیز واژه ی وَخشا vaxshA که در اوستایی: وخشه vaxsha بوده است.**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
توفیق یافتن . [ ت َ / تُو ت َ ] (مص مرکب ) کامیابی یافتن . موفق شدن . کامروا و برآورده خواهش شدن . توانایی یافتن از خدا در برآوردن خواهش : اگ...
توفیق الرومی . [ ت َ قُرْ رو ] (اِخ ) حسن توفیق افندی بن محمد قاضی زاده ٔ باطومی قسطنطنینی الرومی . ادیب و نویسنده بود آنگاه در دایره ٔ بحریه ...
توفیق خواستن . [ ت َ / تُو خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) توفیق جستن . کامیابی خواستن . طلب کردن کامکاری از خدا : از ایزد عز ذکره توفیق خواهیم . ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.