اتلاق
نویسه گردانی:
ʼTLAQ
اتلاق. املاءِ ناصحیح اطلاق.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اطلاق کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رها کردن . از دست دادن .و بمجاز، خرج کردن : باد پادشاهی بر سر وی [محمد] شد و طمع فرمان دادن و بر تخت م...
اطلاق داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ مطلق بودن . تعمیم داشتن . عمومی بودن . عمومیت داشتن . عمیم بودن . عام بودن . رجوع به اطلاق شود.
اطلاق فرمودن . [ اِ ف َ دَ ] (مص مرکب ) اطلاق کردن . رها کردن . فروگذاشتن : شهوات و نهمات را طلاق داده بود و محظورات و محرمات را اطلاق فرم...
اطلاق افتادن . [ اِ اُ دَ ] (مص مرکب ) اسهال دست دادن . شکم روش روی دادن : باشد که غایط بار نگیرد و لیکن اطلاق افتد به افراط. (یادداشت مؤل...