اجازه ویرایش برای همه اعضا

فاطمه

نویسه گردانی: FAṬMH
فاطمة. [ طِ م َ ](اِخ ) یکی از زنان ابومسلم خراسانی بوده است . (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 1 ص 287 از ابن اثیر).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
فاطمة. [ طِ م َ ](اِخ ) دختر خرستانی . منسوب به خلیل بن علی خرستانی واز استادان امام سیوطی است . (از خیرات حسان ص 10).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر خشاب . شاعره ای از مردم شام بوده و درقرن هشتم هجری میزیسته است . (از خیرات حسان ص 11).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر خطاب و خواهر عمر خلیفه ٔ ثانی بوده و پیش ازعمر اسلام اختیار نموده است . (از خیرات حسان ص 19).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر زعبل . راویه است . (از یادداشت بخط مؤلف ).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر سعدالخیربن محمدبن عبدالکریم . زنی فقیه بود. تولدش در اصفهان به سال 552 هَ . ق . اتفاق افتاد و در سال 600 درگذش...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر سلیمان بن عبدالکریم انصاری دمشقی . عالم حدیث بود و اجازت تدریس داشت و میان سالهای 620 و 708 هَ . ق . زندگی کر...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر شیبةبن ربیعة، همسر عقیل بن ابی طالب . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر ضحاک بن سفیان کلابی که محمدبن عبداﷲ (ص ) او را به زنی گرفت . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر طلحة، زوجه ٔ منصور دوانقی و از اولاد طلحه بوده است . رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 275 شود.
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عباس بن الفتح بغدادی . علم فقه را خوب میدانسته و به حلیه ٔ صلاح آراسته بوده . در رباط بغدادیه انزوا اختیار کرده...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.