اجازه ویرایش برای همه اعضا

فاطمه

نویسه گردانی: FAṬMH
فاطمة.[ طِ م َ ] (اِخ ) دختر موسی کاظم ، که در عرف ما به حضرت معصومه معروف است . مجلسی مینویسد: هنگامی که مأموران عباسی حضرت علی بن موسی الرضا را برای تفویض ولایت عهد به خراسان طلبید، خواهرش فاطمه ٔ معصومه یک سال بعد به شوق دیدار برادر عازم آن دیار شد و در ساوه بیمار شد و شخصی بنام موسی بن خزرج از جانب سعد او را با احترام به قم وارد کرد و 17 روز بعد حضرت معصومه در خانه ٔ این مرد جان سپرد، و او را در نقطه ای که بابلان خوانده میشد به خاک سپردند. آقا شیخ مهدی سلطان العلماء به نقل از کتاب لواقح الانوار فی طبقات الاخیار تاریخ زندگی آن عِلّیه را میان سالهای 183 و 201 هَ . ق . و بدین ترتیب مدت عمرش را هیجده سال نوشته است ، که البته این درست به نظر نمیرسد چون سال وفات حضرت موسی کاظم یعنی پدر فاطمه 183 است و چهار سال پیش از آن هم حضرت در زندان بوده و به این ترتیب تولد فاطمه ٔ معصومه نمیتواند در سال 183 باشد و لااقل بایدچهار سال پیش از آن اتفاق افتاده باشد و به این ترتیب حداقل عمر فاطمه ٔ معصومه 21 تا 22 سال میشود. در شهر قم در محل بابلان قدیم امروز بقعه ٔ بزرگ و گنبد زرین آرامگاه معصومه از دور چشم ها را خیره میکند و زیارتگاه شیعیان است . (نقل به اختصار از کتاب انجم فروزان عباس فیض ص 56 به بعد). و رجوع به معصومه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
فاطمة. [ طِ م َ ](اِخ ) دختر خرستانی . منسوب به خلیل بن علی خرستانی واز استادان امام سیوطی است . (از خیرات حسان ص 10).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر خشاب . شاعره ای از مردم شام بوده و درقرن هشتم هجری میزیسته است . (از خیرات حسان ص 11).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر خطاب و خواهر عمر خلیفه ٔ ثانی بوده و پیش ازعمر اسلام اختیار نموده است . (از خیرات حسان ص 19).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر زعبل . راویه است . (از یادداشت بخط مؤلف ).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر سعدالخیربن محمدبن عبدالکریم . زنی فقیه بود. تولدش در اصفهان به سال 552 هَ . ق . اتفاق افتاد و در سال 600 درگذش...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر سلیمان بن عبدالکریم انصاری دمشقی . عالم حدیث بود و اجازت تدریس داشت و میان سالهای 620 و 708 هَ . ق . زندگی کر...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر شیبةبن ربیعة، همسر عقیل بن ابی طالب . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر ضحاک بن سفیان کلابی که محمدبن عبداﷲ (ص ) او را به زنی گرفت . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر طلحة، زوجه ٔ منصور دوانقی و از اولاد طلحه بوده است . رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 275 شود.
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عباس بن الفتح بغدادی . علم فقه را خوب میدانسته و به حلیه ٔ صلاح آراسته بوده . در رباط بغدادیه انزوا اختیار کرده...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.