خلیج
نویسه گردانی:
ḴLYJ
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
کنداب kandãb (کردی: کنداو)
آبکند ،شاخ آب، شاخاب، شاخآبه (کنداب پارس ،آبکند پارس)
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
خلیج فارس . [ خ َ ج ِ ] (اِخ ) نام پیشرفتگی دریایی است در خشکی که بین ایران و شبه جزیره ٔ عربستان واقع است . طول آن 800هزار گز و از شطالعر...
خلیج پارس . [خ َ ج ِ ] (اِخ ) خلیج فارس . رجوع به خلیج فارس شود.
خلیج بربری . [ خ َ ج ِ ب َ ب َ ] (اِخ ) نام خلیجی است به شمال حبشه در افریقا. (از حدود العالم ).
خلیج اسکندر. [ خ َ ج ِ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) نام قدیم جبل الطارق است . رجوع به جبل الطارق شود.
پل خلیج فارس. در سال ۱۳۵۱ دولت وقت تصمیم گرفت نخستین بندر آزاد تجاری ایران در جزیره قشم ایجاد شود.[نیازمند منبع] در اولین گام، تصمیم گرفته شد با ایجاد...
خلیج حسینقلی . [ خ َ ج ِ ح ُ س َ ق ُ ] (اِخ ) نام خلیجی است در شرق دریای خزر و در آنجا رود اترک به دریای خزر می ریزد. رجوع به جغرافیای غرب ...
خلیج نرمرتوم . [ خ َ ج ِ ن َ م َ ت َ ] (اِخ ) نام قدیم خلیج فارس . (از تاریخ ایران باستان مشیرالدوله ص 25). رجوع به خلیج فارس شود.
خلیج یا کنداب بخشی از دریا است که در خشکی پیش رفته باشد؛ یا به سخنی دیگر به پیشروی آب در خشکی، کنداب گویند. در فارسی «شاخاب»، «شاخابه» و «شاخاوه» هم گ...
خلیج اسکندرون . [ خ َ ج ِ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) نام خلیجی است در ناحیت اسکندرون . (از تاریخ مغول اقبال ص 570). رجوع به اسکندرون شود.
بنادر خلیج فارس .[ ب َ دِ رِ خ َ ج ِ ] (اِخ ) رجوع به خلیج فارس شود.