اجازه ویرایش برای همه اعضا

بشر

نویسه گردانی: BŠR
انسان از ریشه (نِسیان ) به معنی فراموشی است . حرف اول و سوم نسیان جابجا شده و حرف ی به إ تبدیل شده. از این جابجایی ها زیاد اتفاق افتاده است مثل تلخیص یعنی خلاصه کردن که باید تخلیص باشد یا مأیوس که ریشه اش یأس است و باید در اصل مَیــؤوس باشد و یا نئشه که درست آن نشئه است. پس انسان یعنی فراموشکار . اما برخی انسان را از اُنس می گیرند و می گویند انسان یعنی به هر چه انس بگیرد ، عادت ثانویه او می شود . پس انسان یعنی انس گیرنده .برخی نیز انسان را از اِنس می دانند .

اما درست این است که بشر از ریشه بَشَرة به معنی پوست است . زیرا جانداری است که پوستش معلوم است. در عربی برای پوست دو واژه هست « بَشَرة و جلد» . پوست میوه یا درخت را قِشر می گویند . پس بشر یعنی جانداری که پوست آن آشکار است .

اما آدَم بر خلاف دو کلمه ی بالا که عربی اند ، عِــبری است و به معنی خاکی است . نام بیشتر پیامبران عبری است جز شیث ، شُعَیب ، صالح ، لوط ، نوح ، محمد و هود.

البته زرتشت و کورش نیزپیامبران ایرانی هستند.در میان ملل دیگر نیز پیامبرانی به زبان خودشان هست اما نامشان در تاریخ ثبت نیست .در قرآن آمده است که ما برای هر قومی پیامبری را به زبان آن قوم فرستاده ایم .

در فارسی برابر این سه واژه مَرت ، مَرث یا مرد و یا مَن است که واژه های مردم ، مردمان ، هومن ( انسان خوب ) ، دشمن ( انسان بد ) و بهمن ( بهترین انسان ) به نگر من از این ریشه ها برگرفته شده اند .برخی من را کوتاه شده ی منش می گیرند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بشر.[ ب ِ ] (اِخ ) ابن حارث . از زاهدان بود و او را گفتاریست درباره ٔ ابراهیم بن ادهم و سالم خواص و وهب مکی و یوسف بن اسباط. رجوع به عیون ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حارث یکی از صحابه و از قبیله ٔ قریش و در زمره ٔ کسانی بود که به حبشه هجرت کردند و او پس از وقعه ٔ بدر به حجاز بازگ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حارث بن سریعبن بجادبن ... عبس عبسی . ابن شاهین او را یاد کرده و گوید: یکی از نه تن است که بر پیغمبر (ص ) وارد شده ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حارث بن عمروبن حارثةبن هیثم بن ظفر انصاری اوسی ظفری . وی همان بشربن ابیرق است . ابن عبدالبر گوید: او ودو برادرش م...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس بن عدی بن سعیدبن سهم قرشی سهمی . وی و برادرانش حرث ومعمر از مهاجران حبشه بودند... و برخی گفته اند نام...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حزن . و بقولی عبدةبن حزن . در صحبت وی اختلاف است . رجوع به عبدةبن حزن و الاصابة ج 1 ص 156 شود.
بشر. [ب ِ ] (اِخ ) ابن حسان . از صحابه بود و خبری از پیامبر (ص ) نقل کرد. رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 149 شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حسین اصفهانی هلالی مکنی به ابومحمد تابعی است . وی اززبیربن عدی و عبدالرحمن روایت کرد و یحیی بن ابی بکر کرمانی از...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حسین قاضی ابوسعید. از مشاهیر ائمه ٔ داودیه (ظاهریه ) است که در سال 369 هَ . ق . از جانب عضدالدوله دیلمی بسمت قاضی ا...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حنش بن معلی یا بشربن عمر یا بشربن معلی . رجوع به بشربن معلی شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۵ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.