اجازه ویرایش برای همه اعضا

تل

نویسه گردانی: TL
تل . ("ت " با آوای زیر )، (مازنی )، تلخ ." تل قهوه" - قهوه تلخ، " تل زهر " - زهر تلخ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تل بیضا. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 520 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
تل اعفر. [ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] (اِخ ) شهرکی است نزدیک حصن مسلمةبن عبدالملک ، بین حصن مسلمة و رقة از نواحی جزیره وبدانجا بستانها و موستانها...
تل اعفر. [ ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] (اِخ ) عامه ٔ مردم آنرا چنین گویند اما خواص تل یعفر گویند اصل آن التل الاعفر بوده است بخاطر رنگ آن سپس ب...
تل اشگی . [ ت ُ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چاه کوتاه که در بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع است و در حدود 390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغ...
تل اسود. [ ت َاَ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان جراحی است که در بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع است . دشتی گرمسیر است . و 120 تن سکنه دارد. (از ...
بهرام تل . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) مناره ای است که بهرام چوبینه از سر ترکان ساخته بود. (برهان ). تل بهرام است و نام مناره ای است که بهرام چو...
در آوانگاری زبان اقلیذ بمعنای کوه و تپه
تل مشگی . [ ت ُ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بکش است که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 131 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
تل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بر روی هم چون خرمنی گرد کردن . کوت کردن . بر روی یکدیگر نهادن چون تلی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ...
تل موزن . [ ت َ م َ زَ ] (اِخ ) شهر قدیمی است بین رأس عین و سروج و بین آن تا رأس عین ده میل است . گویند جالینوس بدانجا بود و آن را با...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۰ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.