 
        
            خان
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴAN
    
							
    
								
        خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
	این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        خان  بهادرخان . [ ن ِ ب َ دُ ] (اِخ ) وی  از شعرا و بزرگان  هند و پدرش  جلال الدین  ذوالفقاربن رحمت خان  است . بسال  1857 م . خان  بهادرخان  هندوستان ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خانچی خان  افغان . [ چی  ن ِ اَ ] (اِخ ) نام  یکی  از سرداران  آزادخان  رقیب  کریمخان  زند است . آزادخان در سال  1168 هَ . ق . گیلان  را متصرف  شد و ع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بسطام خان  کارخانه . [ ب َ ن ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) یکی  از سرداران  زکیخان  زند که  مأمور خاموش  کردن  شورش  رشیدبیک  و جهانگیرخان  پسران  فتحعلی خان ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان احمد خان حاکم کردستان وداماد شاه عباس صفوی بود که توانست بغداد رافتح کند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عبدالکریم ستوق بوغرا خان (اویغوری: سۇلتان سۇتۇق بۇغراخان؛ همچنین با هجی ساتوک؛ متوفی 955)[2] از خان های قره خانی بود. در سال 934، او یکی از اولین فرما...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ته خان . [ ت َه ْ ] (اِ مرکب ) اصطلاح  بازی  نرد خانه ٔ آخر نرد، مقابل  افشار. (یادداشت  بخط مرحوم  دهخدا).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان سر. [ س َ ] (اِخ ) ده  کوچکی  است  ازدهستان  اشکور پایین  بخش  رودسر شهرستان  لاهیجان . ناحیه ای  است  در 24 هزارگزی  جنوب  خاوری  سی پل  و 60 هزا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان لق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی  است  جزء دهستان  فشافویه ٔ بخش  ری  شهرستان  تهران . واقع در 51 هزارگزی  جنوب  باختری  ری  و 8 هزارگزی  خاور شوسه ٔ قم . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ژن خان . [ ژَ ] (اِخ ) تولی خان . (دیوان  رودکی  ج 1 ص  187).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شش خان . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) خیمه ٔ مدور و خیمه ٔ گرد و قلندری . (ناظم  الاطباء) (از برهان ). خیمه ٔ گرد مدور را گویند و آن  را گنبدی  نیز خوانند...