خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
واژه های همانند
۶۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
صادق خان فراهی . [ دِ ن ِ ف َ ] (اِخ ) وی یکی از بزرگان قزلباش است که از طرف میر سیدمحمد ملقب به شاه سلیمان مأمور جنگ با تیمورخان افغان...
صالح خان افشار. [ ل ِ ن ِ اَ ] (اِخ ) (محمد...) وی از سران قزلباش واز جمله ٔ کسانی است که برای قتل نادر هم سوگند شدند و محمدصالح خان شب شنب...
امانت خان میرک . [ اَ ن َ ن ِ رَ ] (اِخ ) معین الدین احمد خوافی یا احمدخان از اشراف ودانشمندان خراسان بود و در زمان شاه عالمگیر به هندوستان ...
محمود بیجنخان (متولد ۱۳۳۷ در آبادان)، زبانشناس ایرانی و استاد و مدیر گروه زبانشناسی دانشگاه تهران است.[۱] او پایهگذار اولین آزمایشگاه مجهز زبانش...
بیاتیون آصف خان . [ ب َ ن ِ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی شهرستان دزفول است که 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
خان ابدال مکری . [ ن ِ اَ م ُ ] (اِخ )پسر غازی بیک کرد و غازی بیک از اولاد شاهقلی متیلان است . چون علی پاشا از دربار عثمانی به بیگلربیگی تب...
خان محمد استاجلو. [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اُ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران شاه اسماعیل صفوی است که در جنگ چالدران میمنه ٔ لشکر شاه اسماعیل صفوی ...
ده غلامحسین خان . [ دِه ْ غ ُ ح ُس َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 8هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد نزدیک مرزاف...
قلعه نجفعلی خان . [ ق َ ع َ ن َ ج َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 14هزارگزی جنوب خاور...
رستم خان شیبانی . [ رُ ت َ ن ِ ش َ ] (اِخ ) یا رستم شیبانی ، پسر جانی بیگ سلطان بن سلطان ابوالخیرخان . در تذکره ٔموسوم به مذکر الاحباب سه بیت...