مالی
نویسه گردانی:
MALY
مالی. "همجنسگرای زن" (لزبین Lesbian )، زنی که گرایش و پیوند جنسی به همگون خود داشته باشد. زنی که دلدار و یا دلداده زنی دیگر باشد. زنی که با بوسیدن، نوازش برجستگی زنی دیگر و یا مالیدن آلت زنانه خود به او به لذت جنسی برسد. زنی که با زنی دیگر ازدواج کند.
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
آب مالی کردن . [ ک َدَ ] (مص مرکب ) شستن جامه بار اول به آب تا سپس با صابون شویند. || شستن جامه ٔ آلوده بصابون در آب خارج حوض تا کف ...
شن مالی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شن مال کردن . مالیدن شن و ماسه تا آلودگی ظرف و شوخ آن زدوده شود.
گل مالی کردن . [ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شستن یا مالیدن گل بر چیزی بمنظور پاکیزه کردن آن از لکه ٔ چربی .
خاک مالی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بخاک آلوده شدن . مالیده به خاک شدن . مطاوعه ٔ خاک مالی کردن .
خاک مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاک مال کردن . شستن با مالیدن خاک و آب با هم بچیزی .
خشت مالی کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خشت مالیدن . خشت زدن . خشت ساختن .
دست مالی کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لمس کردن . برمجیدن . پرماسیدن . بساویدن . بسودن . ببسودن . مالیدن دست به چیزی . دست به چیزی زدن . |...
ماچ مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسیار بوسیدن کسی را. سر و روی کسی را فراوان پی درپی بوسیدن .
لجن مالی کردن . [ ل َ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (... کسی را)، عیوب او گفتن یا تهمتها بر وی نهادن . نسبت های بد راست یا دروغ به کسی دادن در ح...