هوا
نویسه گردانی:
HWʼ
این واژه عربی است و پارسی آن این واژه هاست: وایو vãyo (سنسکریت، اوستایی: وَیو)، آنیلا (سنسکریت: اَنیلَ)
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
کنایه از کار سخت و دشوار که معمولاً برای نکوهش کسی بکار میرود که کاری کوچک را بزرگ و ناممکن می پندارد یا چنین وانمود میکند: انگار میخواد فیل هوا کنه! ...
هَوا-ژِل یا آیرو ژل ماده ای است مصنوع که کمترین چگالی را در میان مواد جامد دارد. این مادّه از یک ژل به دست میآید که در آن قسمت مایع ژل با گاز جایگزین...
کسی که به خاطر انجام کاری آسان کلّی بهانه میآورد، این اصطلاح حکایت حال او میشود.
هوع . [ هََ ] (ع مص ) قی کردن . (المصادر زوزنی ). قی کردن بی تکلف . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). هیعوعة. (منتهی الارب ) (اقرب الم...
هوع . (ع اِمص ) هَوع . بدی آز و حرص و سختی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || دشمنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عداوت . (اقرب...
حوا. [ ح َوْ وا ](اِخ ) تلفظ فارسی حواء مادر آدمیان . زوجه ٔ آدم . اسمی است که آدم زوجه ٔ خود را بدان نامید و به معنی زندگی است و بدان واسط...
حواء. [ ح َ ] (ع اِ) حواءة. آواز. (منتهی الارب ).آواز و صدا. (ناظم الاطباء). صوت . (اقرب الموارد).
حواء. [ ح ِ ] (ع اِ) خانه های مردم بر یکجا از خرگاه و جز آن . ج ، احویة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
حواء. [ ح َوْ وا ] (ع ص ) سیاه . (منتهی الارب ). ج ، حُوّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گیاه مایل بسیاهی از بسیاری سبزی . (منتهی الارب...
حواء. [ ح ُوْ وا ] (ع اِ) سبزی و گیاهی است که بزمین میچسبد برنگ گرگ . یکی آن حوائة است . (اقرب الموارد).