اجازه ویرایش برای همه اعضا

نعمت

نویسه گردانی: NʽMT
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
ویاد vyãd (اوستایی: ویادَ)
پورام purãm (سنسکریت: پورَمدْهی)
پَهومَن pahuman (سنسکریت: بْهومَن)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
نعمت خوار. [ ن ِ م َ خوا / خا ] (نف مرکب ) نعمت خواره . نعمت خور. روزی خورنده . رجوع به نعمت خواره شود : حق نعمت شناختن در کارنعمت افزون دهد ...
نعمت پرست . [ ن ِ م َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه قدر نعمت و نیکوئی کسی را می داند. (ناظم الاطباء).
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در 9هزارگزی شمال غربی ری ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 173 ت...
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل . در 20هزارگزی جنوب شرقی سولده ، در دشت معتدل هوای مرطوبی و...
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود.
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز، در 17هزارگزی مشرق تبریز، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است...
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان . در 14هزارگزی شمال غربی اسدآباد در جلگه ٔ سردسیری واقع ا...
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش خفر شهرستان جهرم ، در 12/5 هزارگزی مغرب باب انار و 4هزارگزی جنوب راه جهرم به شیراز در دامنه ٔ ...
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش خشت شهرستان کازرون . در 7هزارگزی شمال غربی کنار تخته و در جنوب رودخانه ٔ شاهپور در جلگه ٔ گرمسیر...
نعمت آباد. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، در 8هزارگزی جنوب فهرج در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 228 تن سکن...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.