اجازه ویرایش برای همه اعضا

اعتماد

نویسه گردانی: ʼʽTMAD
این واژه تازى (اربى) است و برابرهاى پارسى آن چنینند : اَپَسْتام Apastam (پهلوى: اعتماد ، اطمینان) ، اَوِسْپار Avespar (پهلوى: اعتماد، اطمینان) ، اَویزَندى Avizandi (پهلوى: اَویزندیهْ : اطمینان ، اعتماد ، امنیت خاطر) ، خُسْتى Xosti (پهلوى: خُسْتیهْ : اعتماد
، معتمد بودن- خُستXost :پهلوى: معتمد ، مطمئن ) ویستاخى vistaxi (پهلوى: ویستاخْویهْ : معتمد بودن ، اعتماد ، اطمینان) سِجْرون Sejrun (پهلوى: اعتماد ، اطمینان) در پهلوى : سِجْرونتن Sejruntan : اعتماد-اطمینان کردن ، وابَریگانى Vabarigani (پهلوى: اعتماد ، مطمئن
، معتبر) ، ایشتیوان Ishtivan (اوستایى: اعتماد) ، ویشواس Vishvas (سانسکریت: اعتماد) ، سَمْپْرَت Samprat (سانسکریت: اعتماد)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خود باوری، احساس اعتماد به توانایی ها، شایستگی ها و داوری خویش (فرهنگ فشرده ی آکسفورد)
اعتماد افتادن . [ اِ ت ِ اُ دَ ](مص مرکب ) مورد اطمینان قرار گرفتن . وثوق و اطمینان بکسی پیدا شدن : از جمله ٔ همه معتمدان و خدمتکاران اعتماد ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
وور ایسم(voorism)یا وو ایسم (پارسی نو ) وو+ ایسم خودُستیگ(khodostig)یا خودُستی (پارسی نو ) خود+اوستیگ خودُپس تام (khodopstam) (پارسی نو) خود&#...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد احمدی
۱۴۰۱/۱۲/۱۰
0
1

با سلام و درود منبع معانی رو لطفا ذکر کنید


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.