شمس
نویسه گردانی:
ŠMS
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان(اربان) آن را از واژه پهلوى شمسا Shamsa به معناى فروغ ، پرتو و خورشید برداشته و معرب نموده و ساخته اند : الشمس ، شُموس ، شَمِسَ-یَشْمَسُ و ...!!! همتایان دیگر آن در پارسى اینهاست: خور-هور Xur - Hur (پهلوى: خورشید،
آفتاب) ، خورشید-هورشید Xurshid-Hurshid ، آفتاپ Aftap (پهلوى: تابش خورشید ، خورشید) ، زابْزِبا Zabzeba (پهلوى: خورشید ، آفتاب) ، کُکْما Kokma (پهلوى: خورشید - آفتاب) ، مهر Mehr (پهلوى: میهْرْ ، میتْرْ : خورشید ، عشق ) ، شید Shid (پهلوى: نور ، پرتو ، فروغ ،
هور ، آفتاب)
واژه های همانند
۱۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عین شمس . [ ع َ ن ِ ش َ ] (اِخ ) آبی است بین عُذَیب و قادسیة.ذکر آن در ایام فتوح آمده است . (از معجم البلدان ).
طیف شمس . [ طَ / طِ ف ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوار رنگینی است که از تجزیه ٔ نور خورشید بوسیله ٔ منشور (موشور) بلوری به دست می آید. عل...
شمس قیس . [ ش َ س ِ ق َ ] (اِخ ) شمس الدین محمدبن قیس رازی . رجوع به شمس الدین ... شود.
شمس آباد. [ ش َ ] (اِخ ) نام آبادیی بوده که ملک شمس الملک طمغاج در بخارا ساخته بود. نرشخی گوید: «شمس الملک به دروازه ابراهیم ضیاعهای بسی...
شمس آباد. [ ش َ ] (اِخ ) محله ای است در جنوب غربی شهر اصفهان . (یادداشت مؤلف ).
شمس آباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات . سکنه ٔ آن 175 تن و آب آن از قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
شمس آباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 635 تن . آب آن از قنات . راه آنجا ماشین رو است . (سر راه ...
شمس آباد. [ ش َ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 187 تن . آب آن از قنات و راه آنجا ماشین رو است ....
شمس آباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 242 تن . آب آن از قنات وراه ماشین رو است . (از فرهنگ ...
شمس آباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره کهریز بخش سربندان شهرستان اراک . سکنه ٔ آن 450 تن و آب آن از قنات است . راه آنجا ماشین رو ا...