اجازه ویرایش برای همه اعضا

اما

نویسه گردانی: ʼMA
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: ولی (این واژه در پارسی نو: وبیک بوده و از ولیکن عربی ساخته نشده است) هان (پارسی نو)، کیمتو kimtu، کینتو kintu، پرم param، پرمتو paramtu (سنسکریت)، اتاتو átâtu (سنسکریت: áthatu) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
اما شدن . [ اُم ْ ما ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به اُمّا شود.
اما و وجود عربی است و جایگزین پارسی این عبارت این است: اپیتو ápitu (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861
اما و وجود عربی است و جایگزین پارسی این عبارت این است: اپیتو ápitu (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861
آما. (نف مرخم ) آمای .
عما. [ ع َ ] (ع اِمص ) طول و بلندی و درازی . عَمی ̍. این صورت ضبط لسان العرب است و در دیگر کتب لغت ، عمی آمده است . رجوع به عَمی ̍ شود.
عما. [ ع َم ْ ما ] (ع حرف جر + اسم ) مرکب از: حرف جر «عن » + «ما»ی موصول . درباره ٔ آنچه . از آنچه .
عما. [ع َم ْ ما ] (اِخ ) ناحیه و صقعی است در صحرای خُساف بین بالس و حلب . (از معجم البلدان یاقوت از حازمی ).
عما. [ ع ُم ْ ما ] (اِخ ) نام بت و صنمی است ازآن خَولان در یمن . و آیه ٔ شریفه ٔ «و جعلوا للّه مما ذراء من الحرث و الانعام نصیبا...» (قرآن 1...
ام ا. [ اَ / اِ مُل ْ / مِل ْ / مَل ْ لاه ِ ] (ع مرکب از ام ادات قسم + اﷲ) لفظی است موضوع برای قسم و لغتی است در ایمن اﷲ یعنی سوگند بخدا...
امع. [ اِم ْ م َ ] (ع ص ) مرد سست رای فرمانبردار هرکس . || هر که همراه مردمان بضیافت رود بی آنکه خوانده باشند او را. (منتهی الارب ) (آنندرا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.