معلوم
نویسه گردانی:
MʽLWM
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آشکار āŝkār، وغست vaqast (دری) پزیس pazis (سغدی: پذیس pażis) پیتاک pitāk (پهلوی).**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
معلوم تبریزی . [ م َ م ِ ت َ ] (اِخ ) محمدحسین بیک از شاعران قرن یازدهم هجری است . صاحب تذکره ٔ نصرآبادی آرد: «از خود مایه و استطاعتی دارد و...
معلوم گرداندن . [ م َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به معلوم گردانیدن شود.
معلوم گردانیدن . [ م َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) معلوم گرداندن . شناسانیدن . خبر دادن . آگاه ساختن . مطلع کردن : ترا معلوم گرداند از این دریای ظلمان...
مألوم . [ م َءْ ] (ع ص ) غمگین و ملول و مغموم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).