اجازه ویرایش برای همه اعضا

مضاف

نویسه گردانی: MḌAF
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اجامی ájâmi (سنسکریت). ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مضعف . [ م ُ ع َ ] (ع ص ) کور ونابینا. (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به مضعوف شود.
مذعف .[ م ُ ع ِ ] (ع ص ) موت مذعف ؛ مرگ زودکش . (منتهی الارب ).ذعاف . مرگ سریع. (یادداشت مؤلف ) (از متن اللغة). ذعف . (متن اللغة). موت مهلک س...
مزعف . [ م ُ ع َ ] (ع ص ) حسی مزعف ؛ چاهک شورآب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). چاه که آب شور دارد. (یادداشت به خط مرحوم د...
مزعف . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) موت ٌ مزعف ؛ موت شتابکش . مرگ شتابکش . || سیف مزعف ؛ شمشیری که زنده نگذارد ضریبه ٔ خود را. (منتهی الارب ) (اقرب ا...
حسی مزعف . [ ح ِ م ُ ع َ ] (اِ مرکب ) چاهک شوراب . غدیری که آبش شیرین نیست . و در لغت «حِسی و حَسی و حَسی ̍ سهل من الارض یستنقع فیه الماء...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.