اجازه ویرایش برای همه اعضا

حلبی

نویسه گردانی: ḤLBY
حلبی . [ ح َ ل َ ] (اِ) تنکه . (یادداشت مرحوم دهخدا). فلزی که از آن لوح ها و صفحه ها {ورق} کنند و از آن سماور ارزان قیمت و آفتابه و سینی و سطل و جز آن سازند. (یادداشت مرحوم دهخدا). یک نوع ورق ٔ آهنی که آنرا از قلعا ندود نموده و سفید کرده تا در مقابل رطوبت محفوظ بماند. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || (ص نسبی ) منسوب به حلب به معنی ساخته در شهر حلب و از مردم حلب . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
آیینه ٔ حلبی . [ ن َ / ن ِ ی ِ ح َ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آینه ٔ چینی . آیینه ٔ چینی . سجنجل . آیینه ٔ تَل . آینه ٔ رومی .
حلبی ورکبی . [ ح َ با وَ رَ با ] (ع ص مرکب ) ناقة حلبی و رکبی ؛ شتر دوشیدنی و برنشستنی . (منتهی الارب ).
آبگینه ٔ حلبی . [ ن َ / ن ِ ی ِ ح َ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ظاهراً آینه ای فلزی بوده است که در حلب میساخته اند، چنانکه امروز هم حلبی به...
استاد دکتر علی اصغر حلبی از محققان ، مولفان و مترجمان پرکار و کوشای معاصر است و در میان آثار پرشمار او چندین اثر قرآنی دیده می شود که یاد خواهد شد . ع...
علاءالدین حلبی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) علی بن ابی الفضل حسن بن ابی المجد، مکنی به ابوالحسن . از علمای امامیه بود. و از تألیفات ...
عمادالدین حلبی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) اسماعیل بن احمدبن سعید حلبی شافعی ، مشهور به ابن اثیر و ملقب به عمادالدین . متوفی بسال ...
شیخ محمود ذاکر زاده تولائی معروف به حلبی (۱۷ شهریور ۱۲۷۹-۲۶ دی ۱۳۷۶) از روحانیون شیعه شهر مشهد و از پایه گذاران انجمن حجتیه مهدویه بوده‌است. وی در ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.