طول کوکب . [ ل ِ ک َ / کُو ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح هیئت ) عبارت از قوسی است از فلک البروج که از اول حمل شروع میشود و بمکان ...
طول معدل . [ ل ِ م ُ ع َدْ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به طول اوسط شود.
طول کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) ادامه یافتن . بدرازا کشیدن .
تعدیل طول . [ ت َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصطلاح نجومی . رجوع به التفهیم بیرونی چ جلال همایی ص 125 شود.
طول و تفصیل . [ ل ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . شرح و بسط.
طول واژه ای عربی و جغرافیا عربی شده از یونانی و لاتین geographia می باشد. همتای پارسی این است: داگر اژنامانزا dāgre-ežnāmānzā (داگر: پهلوی: dagr : طول...
طول و عرض قرار دادن . [ ل ُ ع َ ق َ دَ ] (مص مرکب ) چیز بی رتبه را عظیم القدر قرار دادن و مقرر کردن . (آنندراج ).
تول . (اِ) تُل . به معنی جنگ و پرخاش . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). شورش و وحشت وغوغا. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنند...
تول . [ ت َ ] (ع مص ) جادوئی کردن و علاج سحر نمودن . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تول . (اِخ ) ۞ شهر و مرکز یکی از ولایات در ایالت مورت اموزل ۞ فرانسه است که 12100 تن سکنه دارد. این شهر موطن گوویون سن سیر ۞ است و د...