اجازه ویرایش برای همه اعضا

قبله

نویسه گردانی: QBLH
قبله /qeble/ ۱. جهت خانۀ کعبه در شهر مکه که مسلمانان رو بدان نماز می‌خوانند. ۲. سمتی که هنگام گزاردن نماز به آن رو می‌کنند. ۳. کعبه؛ خانۀ کعبه. فرهنگ فارسی عمید. قبله مکانی است که نماز باید به سمت آن خوانده شود. علاوه بر این در بسیاری از اعمال و امور مربوط به مسلمانان جهت قبله به نحوی دخالت دارد، همانند اینکه صورت میت باید به سمت قبله قرار گیرد و حیوانات به سمت قبله ذبح شوند. تا چند ماه پس از هجرت، بیت المقدس قبله مسلمانان بود و پس از آن به وحی الهی کعبه به عنوان قبله تعیین گردید. «استقبال» و «القبلة» هر دو از یک ریشه هستند. استقبال الشیء یعنی محاذی و روبروی چیزی قرار گرفتن و استقبال القبلة یعنی رو به قبله قرار گرفتن. کلمه القبله در اصل اسم است برای حالت شخصی که به چیزی رو کرده است اما در عرف اسم شده است برای مکانی که در نماز به طرف آن مکان رو می‌کنند. در اصطلاح هم استقبال القبله به همان معنای عرفی است، یعنی رو به کعبه (خانه خدا) قرار گرفتن. نکته مهمی که وجود دارد این است که مراد از قبله ساختمان کعبه معظمه نیست بلکه منظور مکان کعبه و فضای بالای آن است تا آسمان. ۱. کعبه ۲. پرستشگاه، عبادتگاه، معبد ۳. پیشوا، مهتر ۴. جهت، سمت، سو ۵. روبرو، مقابل ۶. جنوب ۷. روش، طریقه پرستش سو، نمازسو ۱. کعبه ۲. پرستشگاه، عبادتگاه، معبد ۳. پیشوا، مهتر ۴. جهت، سمت، سو ۵. روبرو، مقابل ۶. جنوب ۷. روش، طریقه
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
قبله ٔ کونین . [ ق ِ ل َ / ل ِ ی ِ ک َ ن َ ] (اِخ ) مراد پیغمبر اسلام (ص ) است . (از ناظم الاطباء).
قبله العذارا یعنی بوسیدن رخسار که فطعا منظور حافظ بوسه بر رخسار یار است
قبله گاه حاجت . [ ق ِ ل َ / ل ِ هَِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنکه حاجت ها برآورد. آنکه در خواستن نیازها بدو روی آورند : چون قبله گاه حاج...
قبله گاه مجوس . [ ق ِ ل َ / ل ِ هَِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بمعنی قبله ٔ زردشتیان است که ...
قبله ٔ زردشتیان . [ ق ِ ل َ / ل ِ ی ِ زَ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش است . (آنندراج ). بمعنی قبله ٔ دهقان است که کنایه از آتش ...
بوصلة. قطب نما را به انگلیسی کامپس ۞ و به فرانسه بوسل ۞ و به عربی بوصلة میگویند، مشابهت اسمی میان نام آن به فرانسه و عربی نویسندگان دائرةالمعارف بریتا...
قَبَله (به ترکی آذربایجانی:Qəbələ) نام بخشی در شمال جمهوری آذربایجان است که مرکز آن شهر تاریخی قبله‌است. در این بخش یک سامانه هشدار رادار وجود دارد که...
قبلة. [ ق ُ ل َ ] (ع اِ) بوسه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آنچه جادوگر بدان دل کسی به دیگری مایل کند. || نشانی است که در پیش گ...
قبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (ع اِ) چرخه ٔ ریسمان . || ریگ توده ٔگرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، قَبَل . (منتهی الارب ). || سرفه ....
قبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک دربند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (معجم البلدان ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.