اجازه ویرایش برای همه اعضا

گیاه

نویسه گردانی: KLHR DR LḠT NAMH DHḴDʼ
از زمین می روید
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
خرس گیاه . [ خ ِ ] (اِ مرکب ) گیاهی است که بیخ آن را شقاقل می گویند و آنرا خرس بسیار دوست دارد، بعضی گفته اند آن گزر بریست و گروهی گویند کر...
بید گیاه . (اِ مرکب ) بیدگیا. رجوع به گیا و گیاه شود.
گیاه کار. (نف مرکب ) کسی که گیاه بکارد. زارع . فلاح .
موی گیاه . (اِ مرکب ) (اصطلاح گیاه شناسی ) گیاهی که سنبل الطیب و سنبل هندی نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به موی گیا شود.
نوش گیاه . (اِ مرکب )نوش گیا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نوش گیا شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اورو پزشگ
اورو پزشگ، عطار
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آدمی که گوشت نخورد و خوردن گوشت جانوران را برای انسان زیان آور بداند.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.