اجازه ویرایش برای همه اعضا

اسپی

نویسه گردانی: ʼSPY
آسیب. {اِ.}. (ا. ص.). ب سفید است که در ترکیب با بسیاری اسامی دیده شود: اسپی آو، اسپی دز، اسپی کوه، اسپی کمر، اسپی کوه، اسپی چشمه.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اسپی واشی . [ اِ ] (اِخ ) یکی از نواحی ساری . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 122 بخش انگلیسی ).
اسپی گرکلا. [ اِ گ َ ک َ ] (اِخ ) یکی از نواحی ساسی کلای بارفروش . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی ).
اسپی تاماس . [ اِ ] (اِخ ) ۞ پدر اسپی تاسس . رجوع به اسپی تاسس شود.
اسپی انجیل . [ اِ اَ ] (اِخ ) موضعی قرب ترک اسطلخ و بلنگان اسطلخ ، که بمناسبت وجود درخت انجیری (در چمن چنگور) که مورداحترام اهالی است بد...
اسپی کلاجی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) یکی از قصبه های حوالی بارفروش و مشهدسر و فرح آباد. (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 119 بخش انگلیسی ).
چشمه ٔ اسپی خاک . [ چ َ م َ ی ِ اَ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: چشمه ای از چشمه های نواست که از جنوب بشمال جاریست و نیم سنگ آب دارد....
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.