اجازه ویرایش برای همه اعضا

بادی

نویسه گردانی: BADY
بادی /bādi/ معنی ۱. کارکننده با باد: آسیای ‌بادی، کشتی بادی، سازهای‌ بادی. ۲. ویژگی وسیله‌ای ارتجاعی مانند لاستیک که آن را از هوا پر می‌کنند: قایق بادی. ۳. ویژگی سلاحی که با فشار هوا گلوله را پرتاب می‌کند: تفنگ بادی. فرهنگ فارسی عمید //////////////////////////////////////////////////////////// بیار باده و آبی فشان بر آتش دل که بی خبر شوم از قید خاکی و بادی //////////////////////////////////////////////////////////////////////// ملک الشعراء بهار مترادف و متضاد ۱. منسوب به باد ≠ آبی، خاکی، ناری، نیوماتیک [آنها که پنیوماتیک گویند ناخواسته غلط می کنند. ۲. آغازگر ≠ خاتم ۳. آفریننده، خالق ≠ مخلوق ۴. آغاز، ابتدا، اوان، اول، شروع ≠ انتها، پایان ۵. دایم، همیشه دیکشنری انگلیسی ترکی عربی breezy, pneumatic, windy
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
چراغ بادی . [ چ َ / چ ِ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ چراغی که در جای بدون سقف روشن کنند و برای اینکه از باد خاموش نشود محفظه ای برای ...
نکته ٔ بادی . [ ن ُ ت َ / ت ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سخن ملایم و دلپذیر. || سخنان لاف و گزاف و دروغ ۞ . (برهان قاطع) (آنندراج ).
خانه بر بادی . [ ن َ / ن ِ ب َ ] (حامص مرکب ) حالت خانه بر باد بودن . رجوع به «خانه بر باد بودن » شود.
در پارسی " نیژنگ پسین" خوانده می شده... نیژنگ به معنی مرحله بوده است.
لا نبی بعدی . [ ن َ بی ی َ ب َ ] (ع جمله ٔاسمیه ) (حدیث ) پیامبری پس از من نباشد : در شعر سه تن پیمبرانندقولی است که جملگی برآنندهر چند که...
پِطرُس (به لاتین: Petrus) یا شمعون، یکی از دوازده حواری عیسی مسیح، رهبران کلیسای مسیحیت اولیه بودند. کلیسای کاتولیک رومی او را نخستین پاپ می‌دانند که ...
شب‌های محله‌ها و خیابان‌های تهران، در سال‌های میانی پادشاهی قاجاریه، تاریک بود و رهگذران ناگزیر بودند که چراغ و فانوس در دست، آمد و شد کنند. تا آنکه د...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.