اجازه ویرایش برای همه اعضا

خاصه

نویسه گردانی: ḴAṢH
خاصه /xās[s]e/ معنی ۱. [مقابلِ عامه] ویژه. ۲. (اسم) قوهّ و اثری که در چیزی وجود دارد. ۳. چیزی که مخصوص چیز دیگر باشد؛ مخصوص به کسی یا چیزی. ۴. متعلق به کسی. ۵. [جمع: خَواصّ] خویش و مقرب کسی، به‌ویژه پادشاه. ۶. [مقابلِ عامه] شیعه؛ شیعی. ۷. (قید) علی‌الخصوص؛ به‌ویژه؛ خصوصاً: ◻︎ از ادب نَبْوَد به پیش شه مقال / خاصه خود لاف دروغین و محال (مولوی: ۵۸). فرهنگ فارسی عمید
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
خاصه خرجی کردن . [ خاص ْ ص َ / ص ِ خ َ ک َ دَ] (مص مرکب ) استثناء گذاردن . تبعیض قائل شدن . بعضی از افراد یک نوع را بر افراد همان نوع ترجیح ...
زیارت خاصه رود. [ رَ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان استرآبادرستاق است که در بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع است و 1030 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...
خاصه و خرجی کردن . [ خاص ْ ص َ /ص ِ وُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرج لازم از خرج غیر لازم جدا نمودن . مخارج ضروری و غیر ضروری را جدا کردن .
خاصة. [ خاص ص َ ] (ع اِ) رجوع به خاصه شود.
خواسه . [ خ َ س ِ ] (اِ) صورتی باشد که در فالیزو زراعتها نصب کنند، وحوش و طیور از این رمیده آسیبی بکشت زار نرسانند. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.