اجازه ویرایش برای همه اعضا

بیل

نویسه گردانی: BYL
بیل ابزاری است برای حفر، بلند کردن و جابجایی خاک، زغال سنگ، شن، برف، ماسه یا سنگ معدن.[1] بیشتر بیل‌ها ابزارهای دستی هستند که از یک تیغه پهن که روی دسته‌ای با طول متوسط ثابت می‌شوند تشکیل شده‌اند. تیغه های بیل معمولاً از ورق فولادی یا پلاستیک سخت ساخته می شود و بسیار محکم هستند. دسته های بیل معمولاً از چوب (به ویژه انواع خاص مانند زبان گنجشک یا افرا) یا پلاستیک تقویت شده با شیشه (فایبرگلاس) ساخته می شوند. تیغه های بیل دستی ساخته شده از ورق فولادی معمولاً دارای یک درز یا چین تا شده در پشت هستند تا سوراخی برای دسته ایجاد کنند. این چین معمولاً استحکام بیشتری برای تیغه ایجاد می کند. دسته ها معمولاً در جای خود پرچ می شوند. برای کمک به گرفتن و کنترل جایی که بیل برای جابجایی خاک و مواد سنگین طراحی شده است، معمولاً یک قطعه T در انتهای دسته نصب می شود. همه این طرح ها را می توان به راحتی به تولید انبوه رساند. لفظ بیل همچنین در مورد ماشین‌های حفاری بزرگ‌تر به نام بیل‌های قدرتی به کار می‌رود که همان کار را انجام می‌دهند - حفاری، بلند کردن و جابجایی مواد. اگرچه بیل‌های برقی مدرن مانند لودرها و بیل‌های بیرونی (از جمله تراکتورهایی که دارای یک محفظه بارگیری در یک طرف و یک بیل برای حفاری و قرار دادن مواد در طرف دیگر هستند) از بیل‌های بخار فرود می‌آیند و کارهای مشابهی را انجام می‌دهند، اما به عنوان بیل طبقه‌بندی نمی‌شوند. بیل های دستی برای بسیاری از وظایف و محیط های مختلف اقتباس شده اند. آنها را می توان برای یک کار بهینه کرد یا بصورت چند کاره طراحی کرد. در کشاورزی بسیار مفید هستند. تاریخچه در عصر نوسنگی و قبل از آن، کتف یک حیوان بزرگ (تیغه شانه) اغلب به عنوان بیل یا بیل خام استفاده می شد.[2] از طریق همین ارتباط بین تیغه‌های شانه و تیغه‌های حفاری است که واژه‌های کفگیر و بیل هر دو با کتف ارتباط ریشه‌شناسی دارند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
دسته بیل . [ دَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) چوبی استوانه شکل به درازای یک گزونیم که به قسمت فلزی بیل نصب کنند، گرفتن به دست را. عِتر. مر. (من...
دشت بیل . [ دَ ] (اِخ ) یکی از دهستان های دوگانه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه . آب مزروعی این دهستان از چشمه سارها و آب برف و باران تأمی...
بیل ارده . [ اُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) زمینی که در یک آیش دو بار بیل زده شود (در تداول مردم قزوین ).
بیل باغلی . (اِخ ) (کوه ...) میانه ٔ بلوک فراشبند و نواحی بلوک دشتی است به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
بیل باقلی .[ ب َ ] (اِ مرکب ) دشت ماله . مرغ حق . شب آهنگ . ابوحُکَب . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.
خامده بیل . [ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از نواحی تابع خلخال . صاحب نزهة القلوب آرد: خلخال شهر وسط بوده است و اکنون دیه است . کمابیش صد موضع بچه...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.