اجازه ویرایش برای همه اعضا

دمنتور

نویسه گردانی: DMNTWR
دمنتور. [دِ مِ]. ( ا. انگ.) یا مرگخوار، موجودی که روح انسان‌ها را می‌مکد. تمثیلی از آدم‌های زهرآگین در داستان هری پاتر. در داستان هری پاتر، دمنتورها موجوداتی هستند که روح انسان را می‌مکند و باعث می‌شوند تمام احساسات و خاطرات خوب فرد نابود شود. دمنتور ها یکی از وحشتناک‌ترین موجوداتی است که در کره زمین وجود دارو. تاریک‌ترین و کثیف‌ترین مکان ها را می‌سازد و در مواقع فروپاشی و ناامیدی پیدایشان می‌شود. صلح، امید و خوشبختی را از هوای اطراف خود بیرون می‌کشند. اگر یک دمنتور به کسی نزدیک شود، او را از هر احساس خوب، هر خاطره شاد و روشن تهی می‌کنند. اگر امکانش باشد، دمنتور آنقدر از روح فرد تغذیه می‌کند که او را به چیزی چون خودش تبدیل کند:بی‌روح و اهریمنی. بوسه‌ی دمنتور، سلاح او و روش کار اوست. این بوسه در سری فیلم‌های هری پاتر به عنوان مجازات برای مجرمان استفاده و سرنوشتی بدتر از مرگ در نظر گرفته می‌شد. بسیاری افراد در دنیای واقعی پیرامون ما شخصیت‌هایی دمنتورگونه دارند. آدم‌های مسموم که هویت، فردیت ، شوق زیستن و انگیزه‌‌ها را می‌کشند تا از دیگر افراد یک گوسفند کلیشه‌ای بدون خلاقیت و تعریف شده در چارچوب خودشان و قابل کنترل بسازند. دمنتورها در دنیای واقعی، این‌گونه روحت را می‌مکند که می‌خواهند از هیچ چیز ادراک منحصر به خودت را نداشته باشی. چیزی را بفهمی که آن‌ها می‌خواهند بفهمی و معیاری برای هیچ چیز نداشته باشی. نوع دیگری از دمنتورهای دنیای واقع، ‏عشقت را تجارت می‌کنند، احساساتت را به سخره می‌گیرند، بهت احساس بی‌ارزشی می‌دهند و نسبت به جهان پیرامونت بدبینت می‌کنند و باعث می‌شوند حس کنی دیگر هرگز هیچ چیز بهتر نمی‌شود و هیچ راه روشنی در زندگی‌ت نیست و هیچ فقدانی را نمی‌توانی جبران کنی. احساس ویرانی می‌دهند. ‏دمنتورها الزاما آن بیرون نیستند. گاهی با والدهای دمنتور صفت زندگی می‌کنیم یا رفیقانی دمنتور داریم که حتی تا تامدت‌ها نمی‌توانیم تشخیص دهیم در کنار چه موجودی هستیم و ما را مسموم می‌کنند و آنقدر که در رخوت تاریک این زهر گرفتار شده‌ایم، تشخیص اینکه چنین رفاقتی سالم و پویا و تعالی‌بخش نیست را از دست می‌دهیم. ‏در برخی نقدها نوشته‌ شده است که دمنتورها سمبل افسردگی خانم رولینگ است. ولی من معتقدم دمنتور توصیفي تمثیلی از آدم‌هایی‌است که ما را به ورطه‌ی افسردگی و فروپاشی درونی می‌کشند. آمار افسردگی ژنتیکی بسیار کمتر از افسردگی‌است که از مورد آزار، تبعیض، ظلم و بدکرداری قرار گرفتن ناشی می‌شود. این آزار و تبعیض درست مثل کاری‌است که دمنتور با قربانی‌ش می‌کند. او را تبدیل به کسی چون خودش می‌کند و حاصل رها شدن دمنتورها در جامعه، بازتولید خصائل شیطانی و تداوم تاریکی و رفتار و فرهنگ مسموم است. این شرایط در جامعه آنقدر ادامه پیدا می‌کند که مردمان به جهان تاریکشان خو کنند و رفتارهای سمی تبدیل به تربیت و شخصیت آن‌ها شود و در طبیعت آن‌ها سرشته شود. چنان‌که این رفتار را شکل عادی و خالص جهان بپندارند. این جستار ادامه دارد...
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.